بودجهبندی براساس صفر راهکاری برای کاهش هزینهها
حسن سبحانی اقتصاددان
در دهه گذشته رشد اقتصادی سالانه نزدیک نیم درصد بوده است و این درحالی است که اقتصاد ایران از تورم سالانه بالای 20 درصد برخوردار است، نرخ تشدید سرمایه ثابت ناخالص در کشور ما غیر از دو سال، در بقیه سالها منفی است و این به معنای آن است که ما حتی نتوانستهایم استهلاک ماشینآلات و ساختمانهایی که مورد استفاده قرار میدهیم را جبران کنیم و در عین حال که نرخ بیکاری میانگین 12 درصد بلندمدت را داریم، نرخ رشد جمعیت ما هم 4/1 درصد است. وقتی این چند آمار را با هم بسنجیم متوجه میشویم که فقر در حال گسترش و عمیق شدن است و جریان تخریبی در اقتصاد ایران که از دهههای گذشته پتانسیل آن به وجود آمده بود، در حال فعالیت است و اوضاع اقتصادی و به تبع آن اوضاع اجتماعی کشور را تحتتأثیر خود قرار داده و در حال تخریب آن است. با توجه به آثار خطیر چنین وضعیتی، معتقدم در دولت آینده نهایت اهتمام باید جلوگیری از افزایش نرخ تخریبی که عنوان شد، باشد تا بتوان پس از چند سال این وضعیت را به یک ثبات رساند و بعد از آن اقدام به فعالیتهایی کرد که زمینههای رشد دورقمی فراهم شود، این یک چشمانداز غمانگیز اما از نظر من واقعبینانهای از اقتصاد کشور است؛ کار اصلی باید کنترل نرخ تخریب در اقتصاد کشور باشد که البته به نوبه خود زودبازده نخواهد بود. برخلاف توقعاتی که در جامعه وجود دارد و بسیاری از آنها هم به حق است که دنبال رفع اقدامات فوریتر برای رفع مشکلات هستند، اما این موضوع زمانبر است. اوضاع اقتصادی کشور ما عمدتا از دو نوع سیاست، یکی سیاستهای پولی و ارزی و یکی سیاستهای مالی متأثر میشود و بقای این سیاستها، عامل به وجود آمدن عمده مشکلات فعلی است و این بدان معناست که اقدام برای تغییر این سیاستها میتواند منجر به اصلاحاتی در مسائل پولی و ارزی کشور از یکطرف و مسائل مالی کشور از طرف دیگر شود که اولی (سیاستهای پولی و ارزی) امکان تشویق تولید را فراهم میکند و دومی یعنی سیاستهای مالی، امکان بهبود در بودجه دولت را سببسازی میکند. اگر سیاستهای مالی یعنی آنچه که به هزینهها و درآمدهای دولت برمیگردد از طریق تعادل بین دخل و خرج، اصلاحاتی را تجربه کند، موجب میشود که دولت کمتر به سراغ قرض از مردم و یا چنین فعالیتهایی برود و دخالت کمتری در اقتصاد مردم خواهد کرد؛ دولت اگر قرض از مردم را متوقف کند، مردم باید پول خود را در فعالیتهایی به کار بیندازند که برای آنها درآمدزا باشد، با فرض اصلاحات پولی، فعالیتهای اقتصادی مردم به تدریج شروع خواهد شد و این یعنی جوانهزدن زمینههای تولید و اشتغال با فاصله بیشتر. در اقتصاد درآمدها و هزینههایی برای دولت متصور هستیم، اما آنچه که واقعیت دارد این است که به دلیل رکود اقتصادی درآمدها به اندازه هزینهها افزایش پیدا نکرده، بنابراین باید هزینهها را به نسبت درآمدها یا کمتر افزایش داد یا در برخی موارد هزینهها را کم کرد و در برخی موارد نظیر حقوق کارکنان که نمیتوان آن را کاهش داد، باید با یک نرخ کمتری افزایش را اعمال کرد، باید شکاف بین درآمد و هزینه را از طریق کنترل هزینهها کاهش داد و به تدریج این شکاف را بست، این مسیری است که باید در بودجه اتخاذ شود. راهکار کلیدی آن هم بودجهبندی بر اساس صفر است، معنای بودجهبندی براساس صفر این است که به جای آنکه دستگاههای اجرایی هر سال بودجه سال قبل خود را پایه بگیرند و به اندازه نرخ تورم هم اضافه بر آن بگیرند، باید سازمانهای برنامه و بودجه به دستگاههای اجرایی بگوید بودجه سال قبلتان تمام شد، برای بودجه امسال باید از اول استدلال بیاورید که چرا این پول را میخواهید، یعنی یک سختگیری بسیار زیاد در هزینههایی که دستگاههای دولتی پیشنهاد میکنند.
ارسال نظر