یک جنایی مهیج
منیره پولادوند/ مترجم
کتاب «خشکسالی» اولین کار جین هارپر در سال 2017، پرفروشترین کتاب در سطح بینالملل بود. شرکت تولیدی فیلم «دختر گمشده» برای تهیه فیلم سینمایی از داستان «خشکسالی» ابراز تمایل کرد و «نیروی طبیعت» دومین رمان هارپر به احتمال زیاد اشتیاق مشابهی را برای اقتباس سینمایی به خود جلب میکند.
رمان «نیروی طبیعت» رویهای گیرا با روایتی پیچیده و ضربآهنگ جسورانه فیلمهای جنایی و مهیج هالیوودی را دارد. میتوان گفت این رمان هیجانِ فیلمِ «بازماندگان» یا رازورمزهای هیجانیِ فیلم «پیکنیک در صخره معلق» را داراست. آنطور که ای. جی. فین نویسنده کتاب «زن پشت پنجره» میگوید: «نیروی طبیعت» سرشار از هوشمندی و زیرکی است؛ در درون غوغایی برپا میکند؛ در فضا میدرخشد. کتابی حیرتانگیز از نویسندهای حیرتانگیز!
آرون فالک که اولینبار در رمان «خشکسالی» معرفی شد، افسر پلیس در واحد تحقیقات مالی ملبورن است. او با همکارش کارمن کوپر، آلیس راسل را که کارمند شرکت خانوادگی بیلی تنانتز است، تحت فشار قرار داده تا در تشکیل پرونده علیه این شرکت به دلیل تخلفات مبهم مالی با آنها همکاری کند. ولی آلیس در مسیر طبیعتگردی مربوط به شرکت «مجری ماجراجوییها » به همراه چهار نفر از کارمندهای شرکت: جیل بیلی مدیرعامل، دوست عصبی مزاج دوران مدرسهاش به نام لورن و دوقلوهای ناکارآمد به نامهای برینا و بث، ناپدید شده است. این چهار نفر از میان جنگل نمایان شدهاند درحالیکه از ماجراهای پیرامون ناپدیدشدن آلیس آسیب دیدهاند. گروه مردانه رقیبی هم در این سفر شرکت دارند که دن برادر مرموز جیل در این گروه هست، همراه با معمای لاینحل قاتل سریالی محلی و آخرین پیام ناامیدکننده آلیس که به روی تلفن همراه فالک باقی مانده و منظرهای که فریبنده برپاست.
داستان ماهرانهوار بهروی تحقیقات فالک و کوپر در زمان حال و ماجرای سفر این گروه در زمان گذشته که منتهی به ناپدیدشدن آلیس میشود، میچرخد. حال آنکه گذشتهای از هر شخصیت هم به ما میدهد. همانگونه که داستان «خشکسالی» از محل وقوعش، شهر دورافتاده و خشک کیوارا، قدرت زیادی میگیرد، جنگل ناسازگارِ رشتهکوه گیرالانگ نیز نقش عمدهای در این داستان دارد. زنها خیلی زود راهشان را گم میکنند، هم از لحاظ جغرافیایی و هم از منظر احساسی. اختلافات ناگفته آشکار میشود و این اختلافات به خشونت بدنی بدل میشود. زمانی که مردم شهر از تمدن به دور هستند اخلاقیات سیر نزولی پیدا میکند و به آشوبی وحشیانه تغییر شکل میدهد که این امر به شکل رضایتمندانهای انجام میشود. (زنی که در آغاز سفر از خوردن چایی که زیادی دم کشیده امتناع کرد حالا راضی میشود آب بدمزه روی کُنده درخت را هورت بکشد.)
همانطورکه در داستان «خشکسالی»، هارپر، قلابهای انتهای فصل و سوءجهتگیریهای روایی را با اعتمادبهنفس در جای خود قرار میدهد ولی به شیوهای که بهترین کارایی را دارد، «نیروی طبیعت» پویایی درونی را طلب میکند. شاید مشکل مربوط به فالک است. در داستان «خشکسالی» فالک شخصا با داستانی در ارتباط است که او را ناگزیر به جلای وطن میکند. ولی در داستان «نیروی طبیعت» این موضوع کاملا کاری است و با توجه به ماهیت آن کار - که درباره امور «مالی» است- او حسابدار روشمندتری نسبت به پلیس تکرو در داستان «خشکسالی» است. از صفات منحصربهفرد فالک، شایستگی اوست، اگرچه کار را به پایان میرساند، ولی او جذابترین یا خیرهکنندهترین قهرمان داستان نیست. حلوفصل مسائل پدرش و همچنین رابطه سطحیاش با کارمن که نامزد دارد همانند تلاشی طوطیوار برای ترسیم بُعد سوم برای شخصیت دوبعدی احساس میشود. بهجز سفر سیاحتی به ملبورن که در نقطه اوج داستان میآید، هر زمان که کانون توجه به تحقیقات کُندرونده فالک هدایت میشود، دلخوری منجر به آشکارترشدن اختلاف بین کارمندهای مظنون شرکت در بیرون جنگل میشود. در میان زنان درگیر جنگ و دعوا، سلب شخصیت
معلول منظره غمگینی است که حس قانعکنندهای از مصیبت قرن بیستویکمی را دربرمیگیرد. همانگونه که برینا ترسها و نگرانیهای درونیاش را با این سوالها ابراز میکند، زمانی که متوجه میشوند خطر آنها را احاطه کرده، که البته تا حدودی ناشی از اعمال خودشان است: «داشتن اختیار و حق انتخاب رو فراموش کنین، اگه همه اینها مزخرف باشه چی؟ من اصلا فکر نمیکنم که اختیار دارم. اگه ما در هیچ کاری حق انتخاب نداشته باشیم و واقعا مقدر شده باشه اینجا گم بشیم چی؟ تنها و وحشتزده، هیچوقت هم پیدامون نکنن؟» نیروی طبیعت قطعا شما را به آن بیابان سوق میدهد، حتی اگر فالک نگذارد گم شوید!
نــــام کتــاب: نیـــروی طبیعت
نویسنده: جیـــن هارپر
متــرجــــــم: فـرسیما قطبی
ناشر: نون
ارسال نظر