رئیس جمهوری نظامی
سعید پورفرهادی عضو اتاق بازرگانی تهران
موضوع حضور نظامیان در انتخابات، چند وقتی است که در محافل سیاسی و اصحاب رسانه مطرح است، منتقدان و موافقان حضور نظامیان در عرصه انتخابات هریک برحسب تعلقات حزبی و گروهی خود به این موضوع نگریسته و مواضع خود را بیان میدارند. سابقه کاندیداتوری نظامیان در ایران به سالهای اول انقلاب برمیگردد، زمانی که دریادارمدنی از فرماندهان ارتش در سال 1358 خود را نامزد اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران کرد که نتوانست آرای لازم را برای احراز ریاست جمهوری به دست آورد، پس از آن نیز نظامیان دیگری مانند علی شمخانی، محسن رضایی و محمد باقر قالیباف نیز وارد عرصه انتخابات شدند که آنها نیز در کسب آرای مردم موفق نبودند. شاید بتوان گفت در آن برهه زمانی دلیل عدم توفیق نظامیان در جلب آرای عمومی، سیاستزدگی جامعه و حضور انبوه رجل سیاسی از دو جریان عمده اصلاحطلب و اصولگرا بود که هر کدام قادر بودند از اردوگاه فکری خود بخشی از جامعه را با خود همراه نمایند. اما پس از گذشت سالها از دست به دست شدن چند باره قوهمجریه مابین دو طیف سیاسی و عدم کسب توفیقات در خور توجه دولتها در حل مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه، نگاه عمده جامعه را از مطالبات سیاسی به سمت مطالبات اقتصادی سوق داد. نارضایتی عمومی از وضعیت حاکم در اعتراضات خیابانی و طرح شعار اصولگرا- اصلاحطلب دیگه تموم ماجرا متبلورگردید، در شرایط کنونی بخش عمدهای از جامعه دلیل اصلی نابسامانیهای اقتصادی را شعارزدگی دولتها و بی انضباطیهای مالی و عدم انسجام رهبری در قوه مجریه قلمداد مینمایند، این همان پاشنه آشیل نیروهای سیاسی است که دقیقا نقطه قدرت شخصیتهای با سابقه نظامی از آن برخوردار میباشند. واقعیت مسلم آنست که بیشترین پیشرفت جمهوری اسلامی در تراز جهانی در بخش صنایع نظامی ایران اتفاق افتاده است، به گونهای که بسیاری از تحلیلگران جهانی پیشرفتهای این حوزه را بسیار شگفت انگیز و غیرقابل پیشبینی تفسیر میکنند. حال سئوال این است که اگر نظامیان توانستهاند زیرساختهای نظامی کشور را بدین گونه متحول کنند، چرا نتوانند زیرساختهای اقتصادی کشور را دگرگون و توسعه یافتگی را برای میهن به ارمغان بیاورند. اینجانب بدون آنکه بر حضور و یا عدم حضورنظامیان اصراری داشته باشم، مایل هستم از نگاه بیطرفانه و حتیالمقدور واقعبینانه به موضوع نگاه و خطاب به منتقدین محترم و ملت عزیز ایران عرض نمایم که رئیس جمهور بد، چه نظامی و چه غیرنظامی، نهایتا یک رئیسجمهور بد است. از طرفی آن چیزی که برای عموم شهروندان در انتخاب رئیس جمهور آینده اهمیت دارد، اینست که کدام یک ازکاندیدها برای اداره بهینه و حل مشکلات ریز و درشت کشور دارای برنامه مدون و اجرایی بوده و به دور از جناح بازیهای رایج از تیم کارآمدی برای اجرای موثر برنامهها برخوردار میباشند. مردم ایران رئیس جمهوری میخواهند که به دور از شعارهای پوپولیستی، ضمن صیانت از عزت و اقتدارملی برای ارتقای معیشت آنها دارای افکاری پویا و کارآمد بوده و موانع پیش رو پیشرفت و جهش اقتصادی کشور را به خوبی بشناسد و برای رفع یکایک آنها کوشا باشد. مردم ایران مایل هستند در انتخابات 1400 کاندیدایی را بر کرسی قوه مجریه بنشانند که بتواند با حفظ دستاوردها و مواضع اصولی کشور برای ارتقای همهجانبه ایران اسلامی در تراز جهانی با دنیا تأمل و همکاری سازنده و هوشمندانهای را پی ریزی نماید. مردم ایران رئیس جمهوری میخواهند که ضمن احترام به تمامی سلائق و نگرشهای سیاسی با کاستن از اصطکاک در عرصه سیاست داخلی که حاصلی جزء هدر رفت منابع ملی ندارد، توانایی و هنر به خط کردن تمامی جناحهای سیاسی کشور را با هدف تبدیل شدن کشور به قدرت اول اقتصادی و نظامی خاورمیانه را داشته باشد. در اینصورت دیگر فرقی نخواهد داشت که کاندید ریاست جمهوری یک فرد با سابقه نظامی باشد یا غیرنظامی، چراکه در سطح جهان نیز نظامیانی بودند که برای کشورشان منشاء خدمات ماندگاری گشتند و شاید بتوان بهعنوان بهترین نمونه معاصر داخلی در این حوزه از امیرکبیر نام برد. چه آن زمان که امیرکبیر قبل از صدراعظمی بهعنوان یک نظامی با درجه امیر نظام شناخته میشد و چه آن زمان که بهعنوان یک نظامی سابق و سیاستمدار زمانه خود، پیامآور صلح و دوستی با حکومت عثمانی قرن دوازدهم بوده است. امیرکبیر پس از انعقاد صلح با عثمانیها، به عنوان پاسدار این مرزوبوم نسبت به برقراری امنیت و پایان دادن به شورشها و یاغیگریهای ایران آن زمان همت گماشت و نهایتا اصلاحات سیاسی، مالی و اقتصادی ایران نوین را رقم زد. لذا به نظر میرسد، طرح و اشاعه نادرست بودن حضور کاندیداهای ریاست جمهوری با سابقه نظامی در انتخابات آتی، بیش از آنکه یک بحث صرف سیاسی از منظر اجتماعی باشد، با زیرکی خاصی عنوان و به آن دامن زده میشود تا در بطن خود به نوعی نظامی هراسی را در اذهان متبادر سازد.
ارسال نظر