اصلاحطلبان« رئيس جمهور» را دكور نمیدانند
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- احسان انصاری: بدونتردید سال1400 یکی از مهمترین سالهای تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود و تعیین رئیسجمهور آینده کشور بسیاری از ابهامات سیاسی آینده ایران را از بین خواهد برد. در چنین شرایطی فعالیتهای انتخاباتی جریانهای سیاسی روزبهروز شدت میگیرد و جریانهای سیاسی وارد مصادیق و جزئیات انتخابات خواهد شد. انتخاباتی که از یک سو در زمینه حل مشکلات اقتصادی مردم حائز اهمیت است و از سوی دیگر رویکرد ایران را در عرصه بینالمللی مشخص خواهد کرد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آرایش سیاسی انتخابات آینده «آرمان ملی» با دکتر غلامرضا انصاری، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. دکتر انصاری در این زمینه معتقد است: «اصولگرایان امیدشان به برگزاری یک انتخابات حداقلی است. به همین دلیل سرمست از پیروزی در انتخابات مجلس ۲۰درصدی گذشته هستند. این احتمال نیز وجود دارد که جریان رادیکال و واپسگرایانه موجود درجریان اصولگرایی با توجه به چالشهای موجود به دنبال این باشد که با یک تیر دو نشان بزند و آینده سیاسیشان را در دولت حداقلی آینده مانند مجلس حداقلی یازدهم کند. این بلایی بود که اصولگرایان بر سر قالیباف آوردند. هدف این گروه نیز مسدود کردن آینده سیاسی آقای رئیسی خواهد بود. البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که در صورت آمدن آقای رئیسی احتمال اجماع در جبهه اصولگرایی هم دور از انتظار نیست». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
با توجه به فضای سیاسی کشور بهترین راهبرد برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری برای رسیدن به نتیجه مطلوب چه میتواند باشد؟
شهید مطهری میفرمایند، اگر میخواهید جامعه رشید داشته باشید بگذارید تا مردم آزادانه انتخاب کنند، ولواینکه صدبارهم اشتباه انتخاب کنند. متاسفانه بسته بودن فضای انتخابات و ناامیدی فزاینده ناشی از رفتار دستاندرکاران قدرت، حکومت و نابسامانی حاکم بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه همهگیر و گسترده شده است. از سوی دیگر نظارت استصوابی قدرت انتخاب را از مردم گرفته و عملا انتخاب را از معنا تهی کرده است. دخالت عوامل قدرت سبب شده که نهاد ریاستجمهوری و دولت ناتوان و دست بسته نشان داده شود. به همین دلیل نامزدهای انتخاباتی باید با برنامهای کاربردی و دوراندیشانه بر خمودی و سستی جامعه غلبه کرده و تحرک اجتماعی را پدید آورده و انتخابات را به عنوان اولویت مردم قرار دهد. بنابراین استراتژی اصلاحطلبان باید معطوف به معرفی نامزد حداکثری، شجاع، دارای برنامه عملیاتی اصلاحی برای خروج از بنبست موجود و تلفیق امید در بستر اجتماعی باشد درغیر این صورت و با حضور نامزد حداقلی نقش زینتالمجالس در انتخابات خواهند داشت و سردی و یخ موجوددرچنین شرایطی باز نخواهد شد.
مهمترین چالش اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو چه خواهد بود؟
مهمترین چالش آنها، از بین بردن فضای یأسآلود موجود و عدمتمایل چهرههای تأثیرگذار وکارآمد برای حضور درعرصه انتخابات خواهد بود. اختیارات اندک دولت درمقابل جریان دولت انتصابی غیرپاسخگو وعدمهمراهی رسانه رسمی و نهادهای خارج از اراده دولت امکان نقشآفرینی دولت منتخب را با چالش جدی مواجه کرده و پاشنه آشیل نامزد ریاستجمهوری است. در شرایط کنونی ساختارهای تصمیمگیر با کاهش اعتماد عمومی مواجه شدهاند که نمونه بارز این اتفاق در انتخابات مجلس یازدهم بود که میزان مشارکت در انتخابات نسبت به همه انتخابات گذشته پایینتر بوده است. این در حالی است که انتخابات مجلس با انتخابات دیگر از نظر قومی، قبیلهای، زبانی و محلی متفاوت است و به همین دلیل میزان مشارکت در انتخابات مجلس همواره در یک میزان قابلقبول قرار داشته است. با این وجود در انتخابات مجلس یازدهم ما با یک ریزش آرای محسوس در سراسر مناطق کشور مواجه بودیم. این در حالی است که در سالهای گذشته جریان اصلاحات با خویشتنداری و منطق به دنبال برخورد با مشکلات کشور بوده است.
آیا جریان اصلاحات از نظم و هارمونی مناسبی برای تأثیرگذاری در انتخابات برخوردار شده است؟
چنانچه اصلاحطلبان با برنامه جامع برای اصلاحات ساختاری و کسب اختیارات حداکثری برای منتخب مردم در انتخابات ۱۴۰۰ را در برنامههای خودشان قرار داده و در کنار نامزد اصلی ریاستجمهوری معاون اول، معاونین اصلی ریاستجمهور، سازمان برنامه و بودجه و اداری استخدامی بانک مرکزی و وزرای اصلی کشور، خارجه، اقتصاد، نفت را در شروع کار اعلام کنند مردم و افکارعمومی اقناع شده و اعتماد از دست رفته احیا میشود. باور مردم به شرایط حاکم بر زندگی و رفع اشتباهات مکرر گذشته وقبول رأی و اراده مردم بهعنوان صاحبان اصلی کشور با نگاه خدمتگزاری دولت و نه نگاه طلبکارانه و تلفیق این مطلب که حاکمیت حاضر به شنیدن و تحقق اراده ملی برسرنوشت کشور است و تعییر رویکردها در اولویت برنامههاست. قطعا امید در جامعه ایجاد خواهد شد و رای خاموشی را که در شرایط متعارف و معمول به طور قطع و یقین در عرصه انتخابات حضور نخواهد یافت، تهیج کرده و امکان یک انتخابات نسبتا قابلقبولی را برای ۱۴۰۰ رقم زده و قطعا در چنین شرایطی نامزد اصلاحطلبان میتوانند حرفی برای گفتن داشته و پیروز میدان انتخابات ۱۴۰۰ باشند. جریان اصلاحات همواره شرایط زمان و مکان و تعامل جمعی
را در دستور کار خود قرار داده است. به همین دلیل نیز احزاب و گروههای جریان اصلاحات همواره مبتنی برخردجمعی بودهاند. خردجمعی مهمترین برگ برنده جریان اصلاحات است که میتواند متناسب با زمان و مکان بهترین تصمیم را در جهت ارتقای جریان اصلاحی و منافع ملی اتخاذ کند. بنده معتقدم بهرغم اختلافنظرهایی که امروز در جریان اصلاحات وجود دارد اگر شرایط مهیا شود طیفهای مختلف جریان اصلاحات برای انتخابات ریاستجمهوری آینده به یک اجماع عقلایی دست پیدا میکنند.
در بین گزینههای موجود حضور آقای عارف تقریبا قطعی است. به نظر شما آقای عارف به چه میزان میتواند اهداف اصلاحطلبان را محقق کند؟
ضمن احترام به شخصیت جناب آقای دکتر عارف و تقدیر از خدماتی که در طول دوران خدمتشان برای کشور انجام دادهاند اما باید گفت ایشان بدونتوجه به تصمیم جمعی اصلاحطلبان و با تکیه بر شعارهای قبلی و باتوجه به کارنامه فراکسیون امید در مجلس گذشته، قطعا توفیقی در کسب رأی حداکثری نخواهند داشت. باید منتظر ماند و دید که نهاد اجماعساز اصلاحطلبان چه تصمیمی را میگیرد. با تصمیم اصولی و درست این نهاد و معرفی نامزد واحد، هر شخصیتی که باشد، میشود با اجماع کلی شرایط انتخابات را رو به جلو پیشبینی کرد. در رویکرد خردجمعی که جریان اصلاحات در طول سالهای اخیر در پیش گرفته ممکن است کاریزمای برخی افراد در مناسبات بینگروههای اصلاحطلب تأثیرگذار باشد؛ اما باید به این نکته توجه کنیم که انتخاب افراد باید با نظر همه گروهها و به صورت انتخابی صورت بگیرد. شرایط انتخابات مجلس یازدهم شرایط خاصی بود. در این انتخابات اکثریت مطلق اصلاحطلبان به دلیل ردصلاحیت امکان حضور در انتخابات را از دست داده بودند. به همین دلیل ما با یک انتخابات حداقلی مواجه بودیم. در شرایط کنونی با توجه به مشکلات عمیق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در کشور
وجود دارد، ما به یک تحول ساختاری نیاز داریم که بتوانیم این مشکلات را حل کنیم. مشکلات ساختاری کشور امروز با تحریمهای حداکثری و پاندومی کرونا تشدید شده است. به همین دلیل باید یک برنامه جدید حول محور برنامه اصیل اصلاحطلبی شکل بگیرد. در سالهای اخیر سیاست اصلاحطلبان سلبی بود. این نوع سیاستورزی بیشتر برای جلوگیری از حضور تندروها در صحنه تصمیمگیری کشور به خصوص در دولت و مجلس طراحی شده بود. با این وجود شرایط امروز متفاوت است. امروز جریان اصلاحات باید با تغییر استراتژی از وضعیت سلبی به ایجابی برای مشکلات کشور برنامه ارائه کند و برای تحولات ساختاری، که منتج به ارتقای منافع ملی میشود، تلاش کند. به همین دلیل اصلاحطلبان باید با یک کاندیدای حداکثری و با یک برنامه منسجم برای عبور از بحرانهای کنونی وارد صحنه شوند.
حضور محمدجواد ظریف در انتخابات چه تغییری در معادلات انتخاباتی ایجاد خواهد کرد؟ آیا اصلاحطلبان از همه ظرفیتهای خود استفاده خواهند کرد تا ظریف را به انتخابات بیاورند؟
جناب آقای دکتر ظریف کارنامه قابلقبولی درعرصه دیپلماسی داشته و از چهرههای مورد وثوق ملی است، اما هنوز نه خودشان اعلام نامزدی کردهاند و نه برنامهای برای انتخابات اعلام کردهاند. به همین دلیل نمیتوان درباره حضور و تأثیر حضور ایشان اظهارنظر کرد.
مطرح شدن نام سیدحسن خمینی به چه میزان فضای انتخاباتی را تحتتأثیر قرار خواهد داد؟ در چه شرایطی احتمال حضور ایشان در انتخابات وجود دارد؟
آیتا... حسن خمینی هم ابراز تمایلی برای حضور نداشتهاند، درصورت حضور، ایشان در عرصه انتخابات میتواند از جامعیت نسبت به دیگر نامزدها برخوردار باشد، قطعا دلواپسان و کاسبان تحریم که بقای خود را در سردی انتخابات و عدمحضور مردم دنبال میکنند، تهاجمات ناجوانمرانه و مخربی را علیه حاج حسن آقا وحرمتشکنی بیت امام را در دستورکارشان قرار خواهند داد.
به چه میزان احتمال میدهید اصلاحطلبان با یک چهره جدید در انتخابات حضور پیدا کنند؟ آیا چنین رویکردی را در شرایط کنونی به مصلحت میبینید؟
قطعا اصلاحطلبان واقعی با یک نامزد و برنامه جامع خروج از بحران درعرصه انتخابات حضورخواهند یافت و رسالت نهاد اجماعساز جریان اصلاحات در همین موضوع سازمان یافته است. اگر در انتخابات ریاستجمهوری آینده بستر حضور حداکثری اصلاحطلبان فراهم شد این جریان باید با یک کاندیدای شناسنامهدار اصلاحطلب در انتخابات حضور پیدا کند. در غیر این صورت لازمه همه جریانهای سیاسی جامعهمحوری است. به همان میزان که جریان های سیاسی از جامعهمحوری غفلت کنند پایگاه اجتماعی خود را از دست خواهند داد. یک کنشگر سیاسی در مرحله نخست تلاش میکند در ساحت جامعه تأثیرگذار باشد و در صورتی که فضا فراهم باشد میتواند به سود جامعه در ساحت قدرت نقشآفرینی کند. در انتخابات مجلس یازدهم برخی از گروههای اصلاحطلب لیست انتخاباتی ارائه کردند. این در حالی بود که مردم نپذیرفتند و در انتخابات شرکت نکردند. مردم از اصلاحاتی حمایت میکنند که مورد نظر آنها باشد و دغدغههای آنها را مرتفع کند. یک جریان سیاسی باید به صورت جدی بستر جامعه را رصد کند و براساس مطالبات واقعی و بهحق مردم جامعه حرکت کند.
ارزیابی شما از وضعیت انتخاباتی اصولگرایان چیست؟اصولگرایان در نهایت با چه استراتژیای وارد رقابتهای انتخاباتی خواهند شد؟
اصولگرایان که امیدشان به برگزاری یک انتخابات حداقلی است و سرمست از پیروزی انتخابات مجلس ۲۰درصدی گذشته هستند، تفرقه شدیدی در نامزدهای متعلق به جبهه اصولگرایان مشاهده خواهد شد و قطعاً در نهایت کار با اجماع بر جناب آقای رئیسی شاید بتوانند، این بحران را سامان دهند. این احتمال نیز وجود دارد که جریان رادیکال و واپسگرایانه موجود درجریان اصولگرایی با توجه به چالشهای موجود به دنبال این باشد که با یک تیر دو نشان بزنند و آینده سیاسی ایشان را در دولت حداقلی آینده مانند مجلس حداقلی یازدهم کنند. این بلایی بود که اصولگرایان بر سر قالیباف آوردند. هدف این گروه نیز مسدود کردن آینده سیاسی آقای رئیسی خواهد بود.البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که در صورت آمدن آقای رئیسی احتمال اجماع در جبهه اصولگرایی هم دور از انتظار نیست.
امیدوارم که یک انتخابات رقابتی با حضور نامزدهای مختلف در در عرصه انتخابات مهیا شود، و این امید را داشته باشیم که در یک انتخابات آزاد حضور قابل قبول مردم را در عرصه انتخابات داشته باشیم و دولت منبعث است انتخابات ۱۴۰۰ یک دولت حداکثری باشد.
چرا اصولگرایان شائبه حضور نظامیان را در انتخابات تقویت می کنند؟ حضور یک نظامی در پاستور چه پیامدهایی برای کشور خواهد داشت؟
حضور نظامیان در عرصه سیاسی و اجرایی سم مهلک برای مردمسالاری و سیستم نظامی کشور خواهد بود. اگر ما پرونده آقای شریفی قائم مقام شهردار قبلی را مقایسه کنیم با دادگاه دوره شهرداری جناب آقای کرباسچی، که دادگاه به صورت علنی و به صورت زنده از رسانه ملی پخش شد، و همه رسانهها نقدهای خودشان را نسبت به آن دادگاه توانستند قلمی و منتشر کنند متوجه این موضوع میشویم، ولی در رابطه با تخلفات بسیار گسترده و هولناکی که توسط آقای شریفی اعمال شده بود، به استناد گفتههای سخنگوی محترم قوه قضاییه و اعضای شورای شهر تهران، طبیعی است که چنانچه یک نظامی در عرصه اجرا و سیاست قرار بگیرد امکان نقد نیست و هزاران دلیل دیگر را میشود اقامه کرد، که یک نظامی برای توسعه تمامعیار کشور نمیتواند نقشآفرینی مثبتی داشته باشد، بنابراین امیدوارم که نظامیان تمام هم و غم خود را معطوف به وظایف بسیار سنگین و استراتژیک که در رابطه با امنیت ملی برعهده دارند، معمول فرمایند و عرصه سیاست و اقتصاد را به اهلش واگذار کنند؛ که انشاءا... بشود کشور را در راستای توسعه تمامعیار مبتنی بر دادههایی که امروز در همه کشورهای در حال توسعه شاهد و ناظر آن هستیم توسط
شخصیتهای سیاسی و اقتصادی پیش برد و شاهد و ناظر توسعه کشور در عرصه های مختلف باشیم. قطعاً حداقلی بودن دولت آینده با توجه به بحث تحریم و سیاستهای آمریکا در رابطه با بازگشت برجام شرایط بسیار سخت و شکننده خواهد بود. قطعا یک دولت ملی و حداکثری میتواند در هماوردی و مذاکرات بینالمللی دست برتر را، در گفتوگوهایی که میتواند بحران را در عرصه بینالمللی از بین ببرد، داشته باشد؛ چه دولت اصلاحطلب و چه اصولگرا، درصورت پشتوانه ملی نقشآفرینی مثبتی را به خود اختصاص خواهند داد. امیدواریم که دستاندرکاران بستر یک انتخابات رقابتی و حداکثری را در جامعه مهیا کنند. جریان اصولگرایی همواره به دنبال این بوده که اگر یک جریان یکدست در کشور قدرت را در اختیار داشته باشد میتوان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد. این اتفاق نیز در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 رخ داد و به واسطه این انتخابات محمود احمدینژاد که برخی دولت وی را دولت امام زمان میدانستند روی کار آمد و قدرت به صورت همهجانبه در اختیار اصولگرایان قرار گرفت. در این شرایط همه تریبونهای رسمی و غیررسمی در پشتیبانی از این دولت اقدام کردند. به همین دلیل نیز دولت، مجلس و
قوه قضائیه به صورت کامل در اختیار جریان اصولگرایی قرار داشت. با این وجود پس از چهار سال اختلافات در جریان اصولگرایی تشدید شد و جریانی که به نام امام زمان و معجزه هزاره سوم تلقی میشد با مخالفتهای جدی از سوی اصولگرایان همراه شد. در این مقطع زمانی تنها جریان رادیکال و واپسگرا از جریان موسوم به احمدینژاد حمایت میکرد. در چهار دهه گذشته ما چنین تجربههایی را پشت سر گذاشتهایم و نتایج آن را نیز مشاهده کردهایم. در نتیجه تکرار این تجربه یک خطای جبرانناپذیر است. متأسفانه امروز نیز یکدست شدن قدرت جزو شعارهای اصلی اصولگرایان قرار گرفته است. به همین دلیل نیز اصولگرایان همه مشکلات کنونی کشور را نتیجه عملکرد دولت آقای روحانی میدانند که در ساختارهای قدرت بیش از20 درصد قدرت را نیز در اختیار ندارد. در چنین شرایطی ساختارهای تصمیمگیر با کاهش اعتماد عمومی مواجه شدند که نمونه بارز این اتفاق در انتخابات مجلس یازدهم بود که میزان مشارکت در انتخابات نسبت به همه انتخابات گذشته پایین تر بود.
ارسال نظر