| کد مطلب: ۱۰۱۰۴۸۲
لینک کوتاه کپی شد

مردم ،رئيس جمهور نظامی را رد می‌كنند

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- احسان انصاری: کاندیداهای ریاست‌جمهوری چه برنامه‌ای برای حل مشکلات اقتصادی مردم دارند؟ چرا در حالی که مهمترین دغدغه امروز مردم ایران مشکلات اقتصادی است کاندیداهای ریاست‌جمهوری تلاش می‌کنند با رویکرد سیاسی وارد رقابت‌های انتخاباتی شوند؟ جریان‌های سیاسی برای حل مشکلات اقتصادی مردم چه مشکلاتی دارند؟ مشکلات معیشتی مردم به چه اندازه میزان مشارکت و فضای رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آینده را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد؟ برای پاسخ به این سوالات «آرمان ملی» با دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. دکتر آرمان در این زمینه معتقد است: «‌واقعیت این است که براساس شواهد و قرائن موجود میزان مشارکت در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری پایین خواهد بود. به همین دلیل نیز کاندیداهای ریاست‌جمهوری در شرایطی نیستند که وعده‌هایی مانند کنترل نرخ تورم، کاهش نرخ بیکاری و افزایش سرمایه‌گذاری به مردم بدهند. از سوی دیگر در درون کشور سوءمدیریت، فساد نهادینه شده و کنار گذاشتن نخبگان کشور و افرادی که می‌توانند در خروج کشور از بحران کمک کنند به خوبی احساس می‌شود. تا زمانی که نهادهای تصمیم‌گیر در ایران به این نتیجه نرسند که قصد دارند چگونه با جهان برخورد کنند و از سوی دیگر قصد دارند با مردم کشور به چه صورت برخورد کنند، هر قول و وعده‌ای از سوی کاندیدای ریاست‌جمهوری مورد اقبال مردم قرار نخواهد گرفت و موجبات دلسردی بیشتر مردم را فراهم خواهد کرد. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

در حالی که گزینه‌های زیادی برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح شده‌اند اما هنوز هیچ جریان سیاسی‌ای برای حل مشکلات اقتصادی به عنوان مهمترین دغدغه امروز مردم ایران راهکار و برنامه ارائه نکرده است. چرا در حالی که چالش‌های اقتصادی برای مردم اهمیت دارد اما جریان‌های سیاسی همچنان با رویکرد سیاسی به انتخابات نگاه می‌کنند؟
در ایران کسانی که برای شورای شهر، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و حتی ریاست‌جمهوری کاندیدا می‌شوند برنامه ارائه نمی‌کنند. این موضوع مرتبط به امروز نیست و در گذشته نیز وجود داشته است. در ایران معمولأ به مسائل کلی پرداخته می‌شود؛ در حالی که در کشورهای دیگر بیشتر اولویت‌ها، برنامه‌ها هستند. در کشورهای توسعه‌یافته مردم به برنامه کاندیدا و احزاب رأی می‌دهند، نه به یک شخص خاص. تجربه تاریخی در ایران نشان داده اگر یکی از کاندیداهای ریاست‌جمهوری به مردم برنامه ارائه کند در عمل این برنامه قابلیت اجرا پیدا نمی‌کند. به عنوان مثال آقای روحانی با برنامه وارد رقابت‌های انتخاباتی شدند و برای مشکلات برنامه کوتاه‌مدت و بلند‌مدت داشتند. با این وجود در عمل این برنامه‌ها به دلایل مختلف تحقق پیدا نکرده است. دونالد ترامپ در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از شعار «اول آمریکا» استفاده کرد. ترامپ عنوان کرد هزینه نظامیان خارج از آمریکا را کاهش خواهد داد و از سوی دیگر واردات از کشورهای دیگر را با ابزار تعرفه‌ها کاهش داده و تلاش می‌کند در آمریکا اشتغال ایجاد کند. در عمل نیز این اتفاق رخ داد. به عنوان مثال ترامپ با چین به عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده کالا به آمریکا مقابله کرد و در مسیر واردات کالا از چین مانع ایجاد کرد. از طرف دیگر با وضع تعرفه روی کالاهای اساسی و کلیدی مانند فولاد و آلومینیوم واردات این کالاها را به خاک آمریکا کاهش دادند. به همین دلیل استفاده از سیاست‌هایی که در کمپین انتخاباتی وعده آن داده شده بود در عمل محقق شد. در این زمینه میزان بیکاری در دولت ترامپ تا قبل از فراگیری بیماری کرونا به کمترین میزان خود در 50 سال اخیر کاهش پیدا کرد. آقای روحانی نیز در دوران رقابت‌های انتخاباتی برنامه ارائه کردند. یکی از مهمترین برنامه‌های ایشان این بود که تنش‌ها را در رابطه ایران با کشورهای جهان کاهش بدهند تا سرمایه‌گذاری در کشور تسهیل شده و شرایط برای رونق اقتصادی در کشور فراهم شود. با این وجود در عمل چنین اتفاقی رخ نداد.
چرا در ایران تمام برنامه‌های کاندیدای ریاست‌جمهوری شکل عملی به خود نمی‌گیرد؟
مهمترین دلیل این مسأله آن است که آنچه در ایران اتفاق می‌افتد متأثیر از آن چیزی است که در کشورهای دیگر درباره آن تصمیم‌گیری می‌شود. شرایط رکود، تورم بسیار بالا، به همراه میزان بیکاری بالا انواع پیامدها مانند بزهکاری و فساد اقتصادی را به همراه خود خواهد داشت. بدون‌تردید این وضعیت منافع برخی جریان‌های سیاسی خارج از کشور و به‌خصوص کشورهایی مانند روسیه را تأمین می‌کند. همچنین ایجاد رونق اقتصادی در ایران که به صورت مستقیم به ارتباط ایران با کشورهای دارای سرمایه و تکنولوژی بستگی دارد. تصمیم‌گیری در این زمینه نیز در فضای اقتصادی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه در فضای سیاسی رخ می‌دهد. به همین دلیل نیز کاندیداهای ریاست‌جمهوری که برنامه‌های اقتصادی ارائه می‌کنند باید در عرصه سیاسی دارای قدرت چانه‌زنی زیادی باشند تا برنامه‌های آنها در اولویت‌های کشور قرار بگیرد. این در حالی است که اغلب کسانی که در نهایت در انتخابات پیروز می‌شوند از چنین قدرتی برخوردار نیستند یا چنین فضایی در اختیار آنها قرار داده نمی‌شود. آقای روحانی در رقابت‌های انتخاباتی عنوان کردند قصد دارند تنش در عرصه سیاست خارجی را کاهش دهند و زمینه را برای سرمایه‌گذاری خارجی فراهم کنند. مردم نیز که به دنبال چنین شعارهایی بودند به ایشان رأی دادند؛ رأیی که قابل‌توجه بود و با مشارکت بالای مردم صورت گرفت. با این وجود در عمل مشاهده کردیم که از دست آقای روحانی نیز کار خاصی برنیامد. مهمترین دلیل این موضوع این بود که تصمیم‌گیری درباره روابط خارجی، که مستقیما روی مسائل اقتصادی کشور تأثیرگذار است، در اختیار رئیس‌جمهور قرار نداشت؛ بلکه بخش‌های داخلی آن در اختیار نهادهای دیگر و بخش‌های خارجی نیز در اختیار کشورهایی بود که در توافق برجام حضور داشتند. در عمل نیز مشاهده کردیم که همه توافق‌هایی که در زمینه برجام و روابط آینده ایران و کشورهای غربی صورت گرفته بود، در نهایت با یک امضای رئیس‌جمهور آمریکا از بین رفت. به همین دلیل هر فردی با هر گرایش سیاسی قصد داشته باشد برای انتخابات ریاست‌جمهوری برنامه ارائه کند و مبتنی بر برنامه‌هایی که ارائه می‌کند عمل کند در نهایت با موانع متعددی برخورد خواهد کرد؛ خواه این فرد یک چهره سیاسی باشد یا یک چهره نظامی اقتدارگرا.
گمانه‌زنی‌های زیادی درباره حضور نظامیان در انتخابات آینده به گـــوش می‌رسد. آیا شرایط اقتصاد ایران به شکلی است که یک نظامی بتواند تحولات مــهمی در اقتصاد کشور به وجود بیاورد؟
مردم ایران نه‌تنها گزینه نظامی را برای ریاست‌جمهوری خود نمی‌پسندند؛ بلکه آن را رد نیز می‌کنند. در شرایط کنونی به اندازه کافی فشار روی زندگی مردم وجود دارد. در چنین شرایطی اگر این فشارها توسط یک چهره نظامی در انتخابات تشدید شود، ممکن است پیامدهای سنگینی به همراه داشته باشد. نمونه این وضعیت امروز در میانمار وجود دارد. نظامیانی که در این کشور قدرت را در اختیار دارند تصور نمی‌کردند مردم در نهایت دست به چنین واکنشی بزنند. در نتیجه گزینه نظامی نمی‌تواند‌ در راستای تمام دغدغه‌های اصلی مردم حرکت کند و در زمینه اقتصادی به عنوان مهمترین مطالبه مردم نقش موثری را ایفا کند. واقعیت جامعه ایران بیانگر این است که اگر کسی به مردم قول دیگری بدهد سرنوشتی جز آقای روحانی برای وی متصور نخواهیم بود. قول‌هایی که آقای روحانی به مردم دادند مشروط به اجرای برجام و تعدیل در سیاست خارجی کشور و پذیرش تعهدات جدید بود که هیچ‌کدام عملی نشد. شرایط به شکلی است که حتی کوچک‌ترین تصمیمی مانند اف‌ای‌تی‌اف که به وضعیت رابطه اقتصادی کشور با کشورهای غربی ارتباط دارد نیز در اختیار دولت قرار نگرفت. به همین دلیل کسانی که قصد دارند در انتخابات شرکت کنند و به مردم قول‌هایی می‌دهند باید این نکته را در نظر داشته باشند که در نهایت سرنوشتی مانند آقای روحانی پیدا خواهند کرد.
آیا برخی از ناکامی‌ها به عملکرد دولت روحانی ارتباط نداشت؟ آیا دولت حسن روحانــی در نهایـــت نمی‌توانست عملکرد بهتری از خود برجای بگذارد؟
بنده معتقدم آنچه دولت آقای روحانی در طول سال‌های اخیر انجام داد نهایت توانایی‌ای بود که یک دولت می‌توانست در چنین شرایطی انجام بدهد. دولت آقای روحانی به‌رغم تحریم‌های بین‌المللی موفق شد تعدادی از پروژه‌های بزرگ را در کشور راه‌اندازی کند و مقداری از فشارها را از روی زندگی مردم بردارد و بارقه‌های امید را در دل مردم زنده نگه دارد. واقعیت این است که براساس شواهد و قرائن موجود میزان مشارکت در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری پایین خواهد بود. به همین دلیل نیز کاندیداهای ریاست جمهوری در شرایطی نیستند که وعده‌هایی مانند کنترل نرخ تورم، کاهش نرخ بیکاری و افزایش سرمایه‌گذاری به مردم بدهند. از سوی دیگر در درون کشور سومدیریت، فساد نهادینه شده و کنار گذاشتن نخبگان کشور و افرادی که می‌توانند در خروج کشور از بحران کمک کنند به خوبی احساس می‌شود. اگر امروز به برخی برنامه‌های رسانه ملی توجه کنیم متوجه یک نوع سانسور هستیم که تلاش می‌کند مسائل سطحی و حاشیه‌ای را ارائه ‌کند. تا زمانی که نهادهای تصمیم‌گیر ایران به این نتیجه نرسند که قصد دارند چگونه با جهان برخورد کنند و از سوی دیگر قصد دارند با مردم کشور به چه صورت برخورد کنند هر قول و وعده‌ای از سوی کاندیدای ریاست‌جمهوری مورد اقبال مردم قرار نخواهد گرفت و موجبات دلسردی بیشتر مردم را فراهم خواهد کرد. امروز مطالبه اصلی مردم شغل پایدار، ثبات قیمت‌ها و افزایش سرمایه‌گذاری برای تقویت تولید ملی است. مردم می‌خواهند صاحب خانه و لوازم حداقلی زندگی شوند. این مطالبات نیز با حضور افرادی که از ابتدای انقلاب تا‌کنون در مسند کار بوده‌اند و مرتب‌ از این سمت به سمت دیگر نقل مکان می‌کرده‌اند امکان‌پذیر نخواهد بود.
با توجه به شرایط موجــــود کاندیــــداهای ریاست‌جمهوری برای بازگشت اعتماد مردم و حضور حداکثری آنها باید با چه رویـــکردی وارد رقابـــت‌های انتخاباتی شوند؟
واقعیت این است که در شرایط کنونی اعتماد اجتماعی نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. امروز مردم ایران به این باور رسیده‌اند که افرادی که با رأی آنها انتخاب می‌شوند از قدرت لازم برخوردار نیستند. اگر یک نماینده مجلس در حوزه انتخابیه خود وعده‌هایی به مردم بدهد بیشتر به دلیل این است که رأی لازم را برای ورود به مجلس به دست آورد. این در حالی است که در عمل نمی‌تواند به وعده‌هایی را که به مردم داده عملی کند و مردم نیز این مسأله را درک کرده‌اند. این وضعیت درباره رئیس‌جمهور نیز وجود دارد. رئیس‌جمهور نیز نمی‌تواند یک دولت عملگرا به وجود بیاورد. در نتیجه میزان اعتماد اجتماعی به شکلی نیست که در انتخابات آینده یک رئیس‌جمهور روی کار بیاید که پشتوانه‌ای قوی، به میزان 20 میلیون رأی داشته باشد. پس از فراز‌و نشیب‌های ناشی از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اقتصاد ایران در یک وضعیت رکود کامل قرار داشت. در زمان جنگ، تحمل وضعیت برای مردم راحت‌تر بود، به دلیل اینکه درک می‌کردند که این رکود به دلیل جنگ تحمیلی است. این در حالی است که پس از دولت سازندگی یک نوع تضاد با هر‌گونه اقدامی که در راستای گفتمان سازندگی در کشور رخ می‌دهد به وجود آمد. به صورت کلی اگر قصد داشته باشیم وضعیت اقتصادی دولت آقای روحانی را مورد ارزیابی قرار بدهیم باید عنوان کنیم دولت‌های یازدهم و دوازدهم در بخش‌هایی از مدیریت اقتصادی عملکرد موفقی داشته است. به عنوان مثال در زمینه پتروشیمی موفقیت‌هایی وجود داشته است. این در حالی است که با تصمیمات و رویکرد اشتباه وزیر نفت فرآیند خام‌فروشی همچنان ادامه دارد. در بخش نیروگاهی ما توسعه قابل‌توجهی نداشته‌ایم و به همین دلیل هیچ سد بزرگ مخزنی به بهره‌برداری نرسیده است. با توجه به محدودیت‌هایی که رئیس‌جمهور در ایران دارد کارنامه دولت‌های آقای روحانی در زمینه اقتصادی می‌تواند مثبت ارزیابی شود. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که همه مشکلات اقتصادی کشور متأثر ار تحریم‌های بین‌المللی نیست. شاید 40 درصد مشکلات اقتصادی ایران متأثر از تحریم‌ها باشد ولی بقیه آن متأثر از سوءمدیریت، ضعف مدیریت و اعمال روش‌های امنیتی و اطلاعاتی در اقتصاد است. اعمال روش‌های امنیتی و اطلاعاتی در اقتصاد نیز از زمان دولت‌های نهم و دهم در ایران رایج شد. این وضعیت همچنان هم ادامه دارد و اجازه نمی‌دهد افراد توانمند و نخبه در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی حضور داشته باشند. به عنوان مثال اگر به بحران به وجود آمده در بورس توجه کنیم این بحران بیش از آنکه به سیاست خارجی ارتباط داشته باشد به ندانم‌کاری و نداشتن مدیران بادرایت ارتباط پیدا می‌کند. ساختن مسکن و آزادراه‌ها در کشور که متأثر از تحریم‌ها نیست. اگر مسئولان کشور به واقع نگران وضعیت مردم هستند باید به خوبی به پیامدهای ناگوار مشکلات اقتصادی فکر کنند. در شرایط کنونی بحران‌های اقتصادی به صورت مستقیم روی افزایش آمار طلاق و خودکشی در کشور تأثیرگذار بوده و میزان طلاق و خودکشی را بیشتر از گذشته کرده است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار