| کد مطلب: ۱۰۱۰۳۶۱
لینک کوتاه کپی شد

ساختار سیاسی ایران از چه مشکلاتی رنج می‌برد؟

مهران صولتی جامعه‌شناس سیاسی

در ایران امروز ما وارث ساختارهای معیوب و به‌جا مانده از یک گذشته تاریخی هستیم. در این مدت اگرچه ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل پاره‌ای فشارهای خارجی، تکنولوژیک، امنیتی و انقلابی مجبور به عقب‌نشینی‌هایی شده‌اند ولی به دلیل آنکه با عزمی درونی مبتنی بر یک خودآگاهی انتقادی جهت روزآمد شدن با تحولات داخلی و جهانی مواجه نبوده‌اند همچنان متصلب، شکننده و بازدارنده باقی مانده‌اند. در این میان اگر‌چه ساختار سیاسی نقش پیشران سایر عرصه‌ها را بر عهده داشته ولی نتوانسته با اصلاح درونی خود سایر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از گرفتار آمدن در بحران‌های درونی و بیرونی باز‌دارد. به طور خلاصه امروزه ساختار سیاسی ایران از مشکلاتی رنج می‌برد که برخی از آنها را می‌توان به صورت زیر فهرست کرد: شخصی بودن ساختار سیاسی: ساختار سیاسی ایران به جای اتکا بر رویه‌ها، همچنان متکی بر اشخاص است. لذا سلیقه‌ها، تشخیص‌ها و برداشت‌های فردی نقش زیادی‌ در تصمیم‌گیری‌های کلان ایفا می‌کنند. به طور مثال نقش آیت‌ا... جنتی به عنوان دبیر شورای نگهبان در تایید صلاحیت نامزدها یا کلیت یک انتخابات همچنان مهم و بی‌بدیل است. شخصی شدن ساختار سیاسی ایران نه‌تنها خروجی تصمیم‌های آن را موقتی و بی‌ثبات ساخته؛ بلکه فرآیند تصمیم‌گیری درآن را برای تحلیلگران و نیروهای سیاسی کوتاه مدت و پیش‌بینی‌ناپذیر کرده است! فقدان رابطه پویا و متقابل با جامعه: ساختار سیاسی در ایران باید متاثر از تحولات جهان و جامعه در جهت اصلاح یا جایگزینی مداوم رویکردهای خود حرکت کند؛ حال آنکه تاکنون بیشتر در راستای کنترل و شکل دادن به جامعه عمل کرده است. به‌طور مثال این ساختار همچنان به‌جای هماهنگی با تحولات اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ناشی از گسترش فرآیند جهانی شدن، بیشتر به دنبال نفی و انکار چنین تغییراتی بوده است! پیرسالاری نهادینه شده: ساختار سیاسی ایران پس از گذشت چهاردهه، همچنان از وجود نوعی پیر‌سالاری نهادینه شده رنج می‌برد. چرخش نخبگان در نهادهای قدرت به کندی صورت می‌گیرد و به علت فقدان فعالیت کارآمد احزاب، کادر‌سازی برای مسئولیت‌های سیاسی ابتر و ناقص مانده است. عنصر وفاداری و اعتماد همچنان مهمترین معیار در انتخاب‌ها به شمار رفته و اهتمام اصلی نظم سیاسی به‌جای بهبود کیفیت، معطوف به تداوم بقا شده است! فقدان اجماع برای تصمیم‌گیری بهنگام: تجربه چهار دهه گذشته نشان داده است که نظم سیاسی تنها زمانی تصمیمی کلیدی و بزرگ گرفته است که کارد به استخوان رسیده و گزینه دیگری متصور نبوده است. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و توافق برجام نشان داده تصمیم‌های مهم همچنان به صورت دیرهنگام اتخاذ می‌شوند. شاید گره خوردن برخی از این تصمیم‌ها با آموزه‌های ملی (حیثیتی شدن موضوع) را بتوان به عنوان عاملی بازدارنده تلقی کرد که می‌تواند عرصه مانور سیاستمداران ایرانی را بر سر تغییر تصمیم اولیه خود با محدودیت مواجه سازد!
نکته پایانی: از آنجا که بهبود حکمرانی در ایران منوط به اتخاذ تصمیم‌هایی سخت از سوی نظام سیاسی است، چاره‌اندیشی درباره مشکلات ساختار سیاسی و حرکت به سوی نوعی اجماع کلان بر سر رفع آنها می‌تواند گام نخست در رفع بسیاری از نارسایی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلقی شود!

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار