نارضایتی بازنشستگان! گوش شنوا کجاست؟
جعفر گلابی روزنامهنگار
هفته گذشته در يک رويداد مهم و پردامنه بازنشستگان سازمان تامين اجتماعي در تهران و چند شهر ديگر تجمع اعتراضي برگزار کردند که متاسفانه در ميان انبوه خبرهاي ريز و درشت کشور گم و آنچنان که بايد به آن پرداخته نشد! حکايت حقوق و مزاياي کارگران و مستمريبگيران سازمان تامين اجتماعي داستان مطول و غمناکي است که ظاهرا در هر شرايطي بدتر ميشود و ارادهاي نيست که يکبار براي هميشه به آن رسيدگي و خاتمه داده شود. غول تورم ميتازد و زخم ميزند و ويران ميکند ولي صداي قربانيان به گوش کسي نميرسد و استمدادشان اجابت نميشود. نه تنها انقلاب اسلامي که اغلب دولتها و مجالس با نام محرومان و پابرهنگان و با ايثار براي آنها شکل ميگيرند ولي در عمل آنکس که سرش بيکلاه ميماند و با دستان دراز و خالي به خانه بازميگردد همين کارگر و بازنشسته است. در سال 99 که تحريمها با کرونا تلاقي کردند و به جان معيشت مردم افتادند و حقوقهاي يکميليوني و نهايتا 4ميليون توماني کارگران و مستمريبگيران طنز تلخي از درآمدها شد، انواع وعدههاي مسئولان از همسانسازيها تا افزايش پرداختيها گوشها را تيز کرد و عملي شدنشان دلخوشي سادهاي براي قشر آسيبپذير جامعه بود. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد در مقابل هيولاي تورم به شوخي بيشتر ميمانست و حالا در تنظيم بودجه سال آينده بازهم آنان که بيش از همه نگران شدند، کارگران و مستمريبگيران هستند. کارمندان و کارگران و بازنشستگان کشوري و تامين اجتماعي همه در يک کشورند و در نهايت از يک دولت حقوق دريافت ميکنند ولي تفاوت پرداختيها احساس عميقي از تبعيض و يکجانبهگرايي تصميمگيران را متوجه اقشار زحمتکش جامعه ميکند. در بودجهاي که توسط مجلس مدعي انقلابيگري يازدهم در حال بسته شدن است بازنشستگان تامين اجتماعي ماليات پرداخت ميکنند اما خانواده کارمندان دولت از اين ماليات استفاده ميکنند! سقف دريافت براي بازنشستگان کشوري از بين رفته است اما بازنشستگان تامين اجتماعي سقف مستمري دارند! در بيمه تکميلي بازنشستگان کشوري و لشگري براي پرسنل بيمه مکمل با تعهدات دولت درنظر گرفتهاند، بازنشستگان صندوق بازنشستگي کشور مبلغ ناچيزي را به عنوان حق بيمه خود پرداخت ميکنند و دولت منابع را از ماليات پرداختشده بازنشستگان تامين اجتماعي تامين ميکند! اثرات افزايش حقوق بازنشستگان کشوري با اجراي همسانسازي، 73 درصد و اثرات افزايش حقوق بازنشستگان تامين اجتماعي با اجراي همسانسازي، 18 درصد است! کار به آنجا ميکشد که رئيس مجلس اعتراف ميکند که در موضوع همسانسازي حقوق و دستمزد اقدام اشتباهي انجام شده و حقوق بازنشستگان تامين اجتماعي کمتر از ساير بازنشستگان افزايش يافته و تفاوت ماهوي پيدا کرده که اين کار غلطي است و کسي نيست بپرسد که اگر ابراز اين سخنان تبليغاتي نيست متکفل تصحيح اين کار کيست؟
بههرحال تجمع گسترده بازنشستگان تامين اجتماعي زنگ خطري را به صدا درآورده است که اگر به آن توجه نشود قطعا با عوارض متنوع سياسي، اجتماعي و اقتصادي همراه خواهد شد. اجتماع آرام و قانوني که توام با ادب و اعلام درد و سختي بود نيازمند توجه اساسي دولت و مجلس است که اگر باز هم با وعدههاي توخالي پاسخ داده شود نوعي سرکارگذاشتن کارگران و بازنشستگان تلقي خواهد شد. متاسفانه برخي بخشها و حوزههاي کشور از ناکارآمدي و مديريتهاي سست و باري بههرجهت با مشکل مواجهاند و رنج اصلي آن متوجه محروماني ميشود که نجيبانه چشم به تدبير دولتيان و مجلسيان دوختهاند. راستي چرا دولت بودجه سازمان تامين اجتماعي که مستقيما از جيب کارگران تامين ميشود را بايد چون جيب خود بپندارد و حتي طي سالهاي طولاني از پرداخت بدهي خود به کارگران طفره رود؟ چرا در مجلس براي بخشهاي مختلف چارهانديشي ميشود و بودجه برخي از نهادهاي غيرمولد تامين و حتي افزايش پيدا ميکند ولي براي اين موضوع مهم و پرعارضه انديشه نميشود؟ راستي اگر کارخانهها و شرکتهاي معظم سازمان تامين اجتماعي مدرن و اقتصادي و شجاعانه اداره ميشدند و از آسيبهاي ريشهاي مديريتهاي کند و پرحاشيه دولتي در امان ميماندند، کارگران و بازنشستگان ما مرفهترين همگنان خود حداقل در خاورميانه نميشدند؟ کاش گوش شنوايي پيدا شود و فريادهاي خشمآلود مبتني بر خواستههاي مستدل، منطقي و تاريخي بازنشستگان در تجمعات ايشان را بشنود و تدبيري کند. احساس تبعيض در اين سطح وسيع ميان دو قشر بازنشستگان کشوري و مستمريبگيران تامين اجتماعي به صلاح هيچ جامعهاي نيست، اگر درک و بينش عميق و آيندهانديشانهاي وجود داشته باشد براي اين احساس خطرناک چارهيابي فوري صورت خواهد گرفت.
ارسال نظر