| کد مطلب: ۱۰۰۸۵۴۸
لینک کوتاه کپی شد

میانجیگری قطری‌ها هم کارگر نخواهد بود

آرمان ملی- احسان انصاری: بعدازظهر روز دوشنبه بود که محمد بن عبدالرحمن بن آل‌ثانی، وزیر امور خارجه قطر در صدر هیاتی دیپلماتیک وارد تهران شد و با محمدجواد ظریف همتای ایرانی خود دیدار کرد. پس از این دیدار رئیس دستگاه سیاست خارجی قطر با حسن روحانی نیز دیدار و گفت‌وگو داشت. این سفر غیرمترقبه از آن جهت اهمیت دارد که تنها پس از چند روز از مواضع سکاندار سیاست خارجی کشور قطر مبنی بر تلاش دوحه برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. کمااینکه محمد بن‌عبدالرحمن آل‌ثانی قبل از حضور در تهران در توئیترش نوشت: برای دیدار با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و رایزنی درباره تحولات اخیر در منطقه و روش‌های افزایش امنیت و ثبات به وسیله مذاکرات سازنده به تهران سفر کردم. لذا به باور بسیاری از کارشناسان، آل‌ثانی با هدف میانجیگری در تنش ایران و ایالات‌متحده آمریکا در تهران حضور پیدا کرده است. اما سوال بسیار مهمی که وجود دارد این است که آیا این میانجیگری می‌تواند به نتیجه برسد؟ آیا دوحه با هماهنگی و چراغ سبز واشنگتن به تهران سفر کرده است؟ از همه مهم‌تر، آیا دوحه توان سیاسی و دیپلماتیک لازم برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده آمریکا را دارد؟ سوال اساسی‌تر ناظر بر این مساله است که آیا تنش تهران واشنگتن به نقطه میانجی‌ناپذیر رسیده است؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت‌وگو با احمد نقیب‌زاده، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین‌الملل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

روز دوشنبه محمد بن عبدالرحمن بن آل‌ثاني، وزير امور خارجه قطر در سفري غيرمترقبه وارد تهران شد و با محمدجواد ظريف و حسن روحاني ديدار کرد. بسياري اين سفر و ديدارهاي وزير امور خارجه قطر را تلاش‌هاي ديپلماتيک ميانجي‌گرايانه دوحه براي کاهش تنش بين ايران و ايالات‌متحده آمريکا قلمداد مي‌کنند. اگر اين گزاره درست باشد از نگاه شما آيا قطر موفق خواهد شد کاهش تنش بين تهران و واشنگتن را به سرانجام برساند؟

بسيار بعيد مي‌دانم که تنش تهران و واشنگتن با تلاش‌هاي ديپلماتيک ميانجي‌گرايانه کشوري مانند قطر تعديل پيدا کند. چون اساسا فارغ از اينکه کدام طرف مقصر شرايط کنوني است، تنش بين ايران و ايالات‌متحده آمريکا در طول 40 سال گذشته مرتبا در حال عميق و عميق‌تر شدن بوده است، به‌خصوص در دوران دونالد ترامپ اين تنش به بيشترين ميزان و شدت خود رسيد. پس با تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه کشوري مانند قطر اين تنش قابل تعديل نيست. مويد اين نکته به تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه برخي کشورها مانند ژاپن، سوئيس، فرانسه و کشورهاي منطقه براي کاهش تنش بين ايران و ايالات متحده آمريکا در دوران دونالد ترامپ بازمي‌گردد که همه آنها به شکست انجاميد.

اما با روي‌کارآمدن جو بايدن و تعديل نگاه‌هاي راديکال واشنگتن به‌ويژه در مقوله سياست خارجي و به‌خصوص پرونده فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران به نظر مي‌رسد که اکنون کورسوي اميدي براي کشورهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي در راستاي تحرکات ديپلماتيک ميانجي‌گرايانه شکل گرفته است. آيا روي‌کارآمدن جو بايدن و بازگشت منطق به ديپلماسي ايالات متحده آمريکا مي‌تواند اين تلاش‌ها را به نتيجه برساند؟

در راستاي نکته پيشين که به آن اشاره کردم در دوران دونالد ترامپ تحولاتي شکل گرفت که تنش تهران و واشنگتن را به يک نقطه بسيار عميق رسانده است. به هر حال خروج ايالات متحده آمريکا از برجام، احياي تحريم‌ها و اعمال سياست فشار حداکثري عليه جمهوري اسلامي ايران، آن هم در دوره‌اي که کشور با تبعات اقتصادي و بهداشتي ناشي از شيوع کرونا دست به گريبان بود سبب شده است که اکنون گسل بسيار جدي بين ايران و ايالات متحده آمريکا شکل بگيرد که با تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه قطر يا هر کشور ديگري قابل پرشدن نيست.

پــس شما معتقديد تنش تهران - واشنگتن به يک نقطه ميانجي‌ناپذير رسيده است؟

نمي‌توان با قاطعيت گفت که تنش بين ايران و ايالات متحده آمريکا به يک نقطه ميانجي‌ناپذير رسيده است، اما تاکنون تمام تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه کشورهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي نتوانسته است کوچک‌ترين اثر مثبتي در تعديل اين تنش‌ها داشته باشد. بنابراين در يک نگاه واقع‌بينانه و نه بدبينانه به نظر نمي‌رسد که تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه کشورهاي ديگر بتواند گامي مثبت، موثر و عملي در تعديل اين تنش‌ها داشته باشد. صد البته ترور سردار سليماني هم سايه سنگيني بر عدم حل و فصل تنش تهران - واشنگتن انداخته است. اما اين نکته به معناي آن نيست که تنش بين ايران و ايالات متحده آمريکا به يک نقطه ميانجي‌ناپذير رسيده است.

پــس راه‌حل ميانجي‌گرايانه ايده‌آل از نگاه شما چگونه بايد پي گرفته شود که بتواند به کاهش تنش بين ايران و ايالات متحده آمريکا بينجامد؟

من معتقدم اول اين تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه نبايد تلاش‌هاي ديپلماتيک منفرد، مستقل و جزيره‌اي از سوي يک يا چند کشور باشد، بلکه بايد مجموعه‌اي از کشورهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي در يک برنامه‌ريزي دقيق، گام به گام و عملياتي بستر را براي مذاکره ايران با ايالات‌متحده آمريکا فراهم کنند. پس چون نمي‌توان با اين تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه تنش‌ها را تعديل کرد، بايد تحرکات ديپلماتيک کشورها شکل گيرد. زيرا پيرو نکات قبلي که به آن اشاره کردم تنش ايران و ايالات‌متحده آمريکا به نقطه‌اي رسيده است که تنها با گفت‌وگو قابل حل و فصل است. پس تلاش‌هاي ديپلماتيک کشورها بايد براي فضاسازي و انجام بستر لازم به منظور شکل‌گيري مذاکرات مستقيم بين ايران و ايالات متحده آمريکا باشد.

بــا تمام اين تفاسير حتي اگر محمد بن عبدالرحمن آل‌ثاني، وزير امور خارجه قطر با هماهنگي و چراغ سبز واشنگتن به تهران سفر کرده باشد باز نمي‌توان به نتيجه و خروجي حضور رئيس دستگاه سياست خارجي قطر در تهران اميدوار بود؟

واقعيت اين است که چالش کنوني يعني عدم بازگشت جو بايدن به برجام، لغو تحريم‌ها و سايه سنگين سياست فشار حداکثري سبب شده است که کماکان تنش همانند دوران دونالد ترامپ ادامه پيدا کند. حتي معتقدم که با اشرافي که جو بايدن به حوزه ديپلماسي و سياست خارجي دارد تنش ايران و ايالات متحده آمريکا در دوران او قدري پيچيده‌تر و بغرنج‌تر خواهد شد، در صورتي‌که در دوره دونالد ترامپ اگرچه تنش عميق بود، اما پيچيدگي خاصي نداشت، بلکه همه تحرکات ديپلماتيک مشخص بود. ولي حالا اروپايي‌ها، کشورهاي منطقه‌، ايالات‌متحده آمريکا، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و ...، هر کدام به دنبال يک برنامه پيچيده در دوران جو بايدن براي تقابل با ايران هستند. البته به نظر مي‌رسد که ايران و ايالات‌متحده آمريکا با اين مواضع به دنبال منافع و خواسته‌هاي حداکثري هستند تا با مذاکره و گفت‌وگو بتوانند به حداقل‌هاي خود دست پيدا کنند، اما فعلا اين شرايط باعث شده است که کشوري مانند قطر نتواند حتي با چراغ سبز ايالات‌متحده آمريکا و جو بايدن با حضور در تهران بتواند به کاهش تنش‌ها کمک کند. در بهترين حالت وزير امور خارجه قطر نقش يک پستچي را براي کاهش تنش‌ها بين ايران و ايالات متحده آمريکا ايفا کرده است و سعي داشته مواضع دولت بايدن را به تهران منتقل کند که آن هم کار چندان پيچيده‌اي نيست.

حــتي اگر وزير امور خارجه قطر حاوي پيامي از دولت بايــدن بــراي چگونگي بازگشت آمريکا به برجام، تعديل تنش‌ها و لغو تحريم‌ها باشد؟

اگر ايالات متحده آمريکا وزير امور خارجه قطر را با پيامي براي چگونگي بازگشت آمريکا به برجام و لغو تحريم‌ها به تهران روانه کرده باشد مي‌تواند فضاي مثبتي را ايجاد کند، اما زماني که جمهوري اسلامي صراحتا عنوان مي‌کند ايالات متحده آمريکا به دليل خروج دونالد ترامپ از برجام، احياي تحريم‌ها و اعمال سياست فشار حداکثري بايد در گام نخست به برجام بازگردد، تحريم‌ها را لغو کند و بعد از راستي‌آزمايي ايران، تهران بازگشت از اقدامات کاهش تعهدات برجامي در دستورکار قرار خواهد داد، نشان مي‌دهد که با ميانجيگري و ارسال‌ پيام طرفين اين مساله قابل حل و فصل نيست.

به اهداف احتمالي ديگر سفر وزير امور خارجه قطر به ايران بپردازيم. چراکه اين سفر در بُعد ديگر مي‌تواند براي تلاش‌هاي ميانجي‌گرايانه دوحه براي کاهش تنش بين ايران و کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس با محوريت عربستان سعودي شکل گرفته باشد. در اين صورت هم باز شما معتقديد اين تلاش‌ها نمي‌تواند به کاهش تنش بين ايران و اين کشورها به‌خصوص عربستان سعودي بينجامد؟

واقعيت اين است که تنش ايران و عربستان سعودي، ذيل تداوم تنش ايران و ايالات متحده آمريکا قرار دارد. لذا تا زماني که تهران و واشنگتن در خصوص برجام و ديگر مسائل به يک نتيجه نرسند و تنش‌ها کاهش پيدا نکند، عربستان سعودي نيز به دنبال تقابل و تشديد تنش‌ها با ايران خواهد بود.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار