آرمان ملی- در رابطه با جو بايدن و موضوعاتي که در اهتمام ايران و خاورميانه است بايد چند اصل را بپذيريم؛ نخست اينکه نظام، نخبگان سياسي و تصميمسازان بايد تغييري که اتفاق افتاده را بپذيرند چون يک اجماع در مورد اين تغيير براي تعيين راهبردهاي آينده ايران مهم است. تغييري که نشانههاي آن نيز مشخص است و جهان جز عربستان سعودي، اسرائيل و امارات- گرچه تبريک گفتند و ميخواستند واقعگرايانه خود را تطبيق دهند- از رفتن ترامپ استقبال کرد. ترامپ در مواجهه با جهان با يکجانبهگرايي از تمام معاهدات بينالمللي خارج شد و در مورد ما از برجام خارج شد که منجر به اعمال يک فشار حداکثري که به زعم خودشان از زمان قبل از برجام هم بيشتر بود، شد. ترامپ دستور مستقيم ترور سردارسليماني را داد و بهصراحت آن را اعلام کرد و آنچه به عنوان سياست منطقهاي براي ما حائز اهميت است، يعني بيتالمقدس را به عنوان پايتخت اسرائيل به رسميت شناخت و سفارت آمريکا را به آنجا منتقل کرد. جولان که هيچ کشوري تابهحال انضمامش به اسرائيل را نپذيرفته، اجرائي کرد و حداقل کشورهاي امارات، بحرين و سودان را وادار به خيانت به آرمان فلسطين کرده تا با اسرائيل رابطه برقرار کنند و در پي واسطهگري پمپئو، نتانياهو با محمد بنسلمان در يکي از شهرهاي عربستان ديدار کردند و خدا ميداند چه نقشهاي عليه ما دارند. اما اين طرف ماجرا آدمي با اين ويژگيهاست که درحال رفتن است و نکته ديگري که بايد درنظر داشته باشيم؛ ترامپ شکستخوردهاي است که اسرائيل و عربستان هم از شکستش ناراحتند، هرچند ممکن است به زبان نياورند. لذا دو ماه پيشرو، بسيار مهم است و بايد خيلي دست به عصا راه رويم و مراقب باشيم بهانهاي به دست جنگطلبان و جنگافروزان ندهيم. طي هفته گذشته اسرائيل به مواضع سوريه، حمله کرد که تعدادي از اتباع ما در آنجا به شهادت رسيدند. از طرفي ملک سلمان بهصراحت خواستار حضور عربستان در هر گونه مذاکره شده و نتانياهو حتي احتمال جنگ را در صورت بازگشت بايدن به برجام مطرح کرده که ضرورت هوشياري بيش از پيش دو ماه پيش رو الزامي به نظر ميرسد. نکته سوم، فردي است که جايگزين و جانشين ترامپي ميشود که بالاخره در برابر نتيجه انتخابات و انتقال قدرت تسليم شد. بايدن شعارهاي متفاوتي دارد و آنچه به ما مربوط ميشود، بازگشتش به برجام است و تيمي که انتخاب کرده اعم از وزير خارجه و مشاور امنيت ملي، جزو تيم مذاکراتي آمريکا بودند و با خارج شدن ترامپ از برجام بهصراحت مخالفت کردند. اما معناي بازگشت برجام لغو کليه تحريمهايي است که در زمان ترامپ اعمال شد ضمن اينکه کشورهايي که از ترس آمريکاي ترامپ با ما مراوده اقتصادي نداشتند به سويمان بازميگردند و يک فضاي بينالمللي جديد و وسيعي براي ايران باز خواهد شد. در رابطه با مسائل مورد علاقه ما، اعلام ديگري از سوي حزب دموکرات در رابطه با مخالفت با آنچه ترامپ در ارتباط با اسرائيل و بيتالمقدس و همينطور با انضمام جولان انجام داده، است چون ميداند که به وخامت اوضاع خاورميانه ميانجامد. جو بايدن بهصراحت از اينکه با عربستان در دو مساله جنگ فجيع يمن که به کشتار کودکان انجاميده، مشکل دارد و بايد متوقف شود و پرونده محمد بنسلمان در رابطه با قتل جمال خاشقچي باز خواهد شد که از نکات مهم است. درحقيقت نگراني اسرائيل و عربستان، بزرگترين دليل است که بايدن متفاوت از ترامپ است. البته قبول اين تغيير و تفاوت به معناي اين نيست که بگوييم بايدن مورد تاييد صددرصدي است. در دنياي سياست سفيد و سياه نداريم و نبايد با عينک سفيد و سياه نگاه کنيم چون بين اين دو رنگ، رنگهاي زياد ديگري وجود دارد. مهمترين شاقول ما، منافع ملي ماست که بايد ببينيم چگونه از دل شعارهايي که بايدن سر ميدهد، در جهت منافع کشورمان بهخصوص در مساله رفع تحريمها و بازگشت به برجام و همچنين در رابطه با مسائل منطقهاي مثل مناقشه اسرائيل و سوريه و بيتالمقدس استفاده کنيم. نکته ديگري که وجود دارد، لازمه ورود به همه آنچه بدان اشاره کرديم است که مساله مذاکره است. بايد بپذيريم که مذاکره در نفس خودش، نه بار مثبت دارد و و نه بار منفي. نه مذاکره به معني تسليم و نه به معناي سازش و نه به معناي بُرد است. مذاکره يک روش است که از طريق روندهاي ديپلماسي، کشورها به جاي جنگ براي حفظ منافع ملي خود بدان روي آورند. بنابراين به نظر ميرسد تيم اوليهاي که بايدن منصوب کرده در چشمانداز مذاکره است که بايد از اين مساله استقبال کنيم و مذاکره را تابو نکنيم که از مذاکره چه استفادهاي ميبريم؟! ما با مذاکره شش قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را لغو کرديم. قطعنامه 2231، شش قطعنامه تحت فصل هفت بند 41 را تعليق کرد که دستاورد مهمي بوده و ايرانهراسي که اکنون شکل گرفته، به خاطر کارهايي است که ترامپ انجام داده. نکته آخر اينکه، اگر ما از آقاي بايدن صحبت ميکنيم؛ فرق عمدهاي بين بايدن و ترامپ وجود دارد. ترامپ باعث انزواي آمريکا در جهان شده بود که به فاصله با مهمترين متحدان اروپايي منجر شده بود و نتوانست اجماعي عليه ما بهوجود آورد. درحاليکه جو بايدن با رويکردهايي که در رابطه با اروپا و ساير کشورها خواهد داشت، قدرت اجماعسازي بسيار بالايي دارد که اصلا خاصيت دموکراتهاست. اما اين موضوع يک ضرر هم براي ما دارد و آن اينکه اگر بخواهيم مواضع سرسختانهاي داشته باشيم و اصلا اصل مذاکره را نفي کنيم و از اينکه اصلا به برجام برگردد يا برنگردد فرقي به حال ما نميکند، سخن بگوييم و از اين دست شعارها که بيشتر مصارف داخلي دارد تا منافع کشور را تامين کند، باعث خواهد شد که بايدن برخلاف ترامپ خيلي سريع ميتواند عليه ما اجماع ايجاد کند که در اين صورت به شرايط قبل از برجام برميگرديم که يک اجماع بسيار سنگين جهاني عليه ما شکل گرفته بود. بنابراين به نظر ميرسد آقاي بايدن يک فرصت است و بايد از اين فرصت براي اصلاح روندهاي سياسي آمريکا و بازگشتش به برجام و لغو تحريمها و در مسائل منطقهاي استفاده کنيم.